جدول جو
جدول جو

معنی متلک پراندن - جستجوی لغت در جدول جو

متلک پراندن
متلک گفتن، گوشه وکنایه زدن، سخن نیش دارگفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُ دَ)
فرمانروایی کردن. سلطنت کردن. حکومت کردن:
به عدل و کرم سالها ملک راند
برفت و نکونامی از وی بماند.
سعدی.
بس چون تو ملک زمانه بر تخت نشاند
هریک به مراد خویشتن ملکی راند.
سعدی (کلیات چ مصفا ص 845).
و رجوع به مادۀ قبل و بعد شود
لغت نامه دهخدا
(گَ)
عمل تک پران. تک پرانی. تک پرانی کردن. و رجوع به تک پران شود
لغت نامه دهخدا